سلام!
“مهدی هستم، آرمان” و این اولین نوشتهی رسمی من توی وبلاگ خودم هستش ؛ اگر که درحال خوندنش هستی،باعث خوشحالیه منه،چون انتخاب کردی تا بخشی از زمان باارزشت رو اینجا،جایی که من از طرزفکرم و چیزهای دیگه صحبت میکنم،صرف کنی!
میخوام برگردم یکم عقبتر،تا به سوال “چرا نوشتن؟” جواب بدم.
خب من از بچگی علاقه خاصی به نوشتن و کامپیوتر داشتم.اولش صرفا نوشتن هرچیزی برای من خیلی هیجانانگیز بود،هرچند که اون چیز،بدونهیچ معنایی بوده باشه.اون موقع ۵ سالم بود و ذهنم اونقدر باز نبود که بتونم داستان یا یک چیز معنادار بنویسم.
گذشت و گذشت تا به سال های آخر ابتدایی رسیدم و من بودم و ذوق و شوق نوشتن!هم داستان واسه خودم مینوشتم،هم نامه برای دیگران!نمیگم خیلی توش موفق بودم،اما همینکه خوشحال و راضی بودم از کاری که میکردم(نوشتن) ، برام مثل موفقیت بود.
کم کم ، داستانهامو توی کامپیوتری که داشتم مینوشتم و چاپ میکردم،داستانهایی که کاملا ساخته ذهن خودم بودن.
خب کمکم شروع کردم به نوشتن درباره خودم،هرروزی که میگذشت درباره اون روز ، هر اتفاقی که میافتاد درباره اون اتفاق،نوشتههای کوتاه. و وقتی بعد از مدتی اون نوشتَکهارو(نوشتنهای کوتاه!) رو میخوندم،خیلی لذت میبردم و همین انگیزهی من بود برای نوشتن.
خب،حالا حدودای ۱۳ سالی از اولین باری که من نوشتم میگذره،اما من هنوز بهش علاقه دارم! و این وبلاگ،قراره به من کمک کنه تا طرزتفکر،ایدهها،باورها و خیلی چیزهای دیگهی خودم رو که میتونن مفید باشن رو با بقیه به اشتراک بزارم.
الآنی که دوباره دارم این بلاگ رو میخونم،نمیدونم چهمدت از نوشتنش میگزره،اما امیدوارم تونسته باشم به هدفی که از داشتن این وبلاگ دارم،نزدیکتر شده باشم.
امیدوارم که نوشتههای من،بتونن به توئی که داری میخونی،به هرنحوی که شده،یک کمکی کنن،یا باعث حال بهترت بشن!
منتظر خوندنت هستم….
“
اَوَّلی، سلام دنیا!
4 دیدگاهها
چه خوش شانسم من که از همین اولش آشنا شدم😊 بعد مدت ها میخام دوباره شروع کنم به دنبال کردن یک بلاگ😀
باعث خوشحالی من هستش ، امیدوارم لذت ببری🌹
سلام و تبریک میگم مهدی جان
وبلاگت از نظر بصری که عالیه و شکی نیست از نظر محتوایی هم همینطور باشه. خوشحالم مینویسی و میخونم :))
نظر لطفته آقامهدی ، باعث خوشحالی من هست….
امیدوارم لذت ببری.
تشکر!