احتمالا انسان همیشه ظاهربین بوده است و از روی ظاهر قضاوت کرده است. چه اینطور باشد و چه نه، امروز در بدترین جایگاه این موضوع در تاریخ هستیم. بدترین جایگاه ظاهربینی، زیبایی و استاندارها و معیارهای بیخودش!
با یک سوال شروع میکنم!
تا الآن از خود پرسیدهاید که چرا به آن مدل بینی میگوییم زیبا و به آن یکی میگوییم بزرگ؟
چه کسی این زیبا بودن یا بزرگ بودن بینی را تعیین کرده است؟!
یا چرا چشم سبز از نظرمان زیباست و چشم قهوهای یک چیز خیلی معمولی است؟
یا اینکه بصورت کلی، یک نفر را زیبا خطاب میکنیم و یک نفر را زشت؟
چهکسی مشخصش میکند؟!
من، شما، و همه ما، طبق استانداردها و معیارهای بیپایه و اساسی که برایمان تعیین کردند، اجازه چنین طرزفکری را بهخود میدهیم. وقتی میگوییم “تعیین کردند“، منظورمان با چهکسانی است؟ مقصر کیست؟
مقصر گذشته را نمیدانم، چرا که اصلا مطمئن نیستم که آیا آنها هم چنین طرزفکرهایی داشتهاند یا خیر!
اما مقصر این اتفاق در دنیای امروز را، کمپانیها و اشخاصی که در زمینه مد و زیبایی فعال هستند میدانم! هرچند که همانطور که من برای مثال میگویم “رنگ چشم سبز زیباست”، آنها هم میگویند “رنگ چشم آبی زیباست”. اما دو تفاوت بزرگ وجود دارد!
۱. اینکه من هزاران محقق بازار، تحلیلگر، بازاریاب و کارشناس را استخدام نکردهام تا ببینم چهچیزی، چه سلیقهای، میتواند برایم بیشتر پول دربیاورد.
۲. اینکه نظر من روی میلیونها انسان تاثیر نمیگذارد! چون آنها من را دنبال نمیکنند، بلکه عقاید و سلیقه کمپانی را دنبال میکنند، که این عقاید و سلایق را بیشتر به خوردشان داده است!
تصور آینده، از لحاظ ظاهری، همیشه سخت است!
با این مسیری که پیش میرویم، احتمالا باید شاهد انسانهایی باشیم که همگی یکشکل و در یک قالب مشخص هستند. کما اینکه همین الآن نیز دست کمی از این رخداد نداریم!
کمپانیها و اشخاصی که در زمینه مد و زیبایی فعالیت میکنند، از تغییر سلایق به نفع خودشان پول بدست میاورند!

چهکسی میتواند( و قدرت این را دارد) که بگوید چهچیزی زیباست و چهچیزی نیست؟ مگر زیبایی تماما سلیقهای نیست؟ مگر زیبایی تماما نسبی نیست؟ پس چرا امروز میبینیم که سلیقه و ذهنیت اکثر انسانها درباره زیبایی یکسان است؟ بدونشک چیزی تغییر کرده!
اتفاقی که میافتد این است که وارد اینستاگرام میشوم، و دائما دیگران را مورد قضاوت خودم قرار میدهم!
“خیلی زیباست، اما کاش رنگ چشمش سبز بود”
“چه ابروهای بدشکلی، چطور میتونه توی آیینه نگاه خودش کنه؟!”
“من اگر قدم انقدر کوتاه بود، یکثانیه هم نمیتونستم زندگی رو تحمل کنم!”
و همینطور که به پایین اسکرول میکنیم، قضاوتهایمان بیشتر و بیپایه و اساستر میشوند.
این قضاوتها را همهجا دیدهایم(و احتمالا انجام هم دادهایم!)، چه در سوشالمدیا، چه در دنیای واقعی، ما مدام درحال قضاوت کردن هستیم و مورد قضاوت قرار میگیریم. مورد قضاوت سلیقهمان، مورد قضاوت چیزهایی که ما نقشی در آن نداشتیم، و دست ما نبوده است، و همین کار را با دیگران نیز میکنیم!
در سادگی بدنبال زیبایی بگردید!
معیارهایی که الآن در ذهن ماست، صرفا نتیجه موفقیتآمیز تلاشهای اشخاص و کمپانیهای مختلفی است که هدفشان تغییر استانداردها و معیارها، بهنفع خودشان است.
دوست ندارم وارد این فاز شوم که “باید از درون زیبا بود!”، نه! از درون هم باید زیبا بود، اما بحث الآن ما، درباره برون و ظاهر است.
تمام رنگچشمها زیبا و خاص هستند.
هیچکس نسبت به خودش قدبلند، یا قدکوتاه نیست.
هیچ بینی بدشکل نیست.
هیچ رنگ مویی از مد افتاده نیست.
هیچ لباسی زشت و مزخرف نیست.
اگر میخواهیم قضاوتی کنیم، حداقل چیزهایی را قضاوت کنیم که دست خود شخص قضاوتشونده بودهاند و خودش انتخابشان کرده. حداقل من رنگ مو، رنگ چشم، قد، شکل بینی، و چهرهام را مشخص نکردم، شما را نمیدانم! و اگر هم چیزی را خواستیم قضاوت کنیم که خود شخص انتخابش کرده، به سلایق یکدیگر احترام بگذاریم! یک نفر مشکی را دوست دارد یکی خیر! یکنفر گلگلی دوست دارد یک نفر راهراه!
حواسمان به زندگی خودمان باشد، و خودمان را قضاوت کنیم، و با یکسری معیار و استاندارد بیپایه و اساس، خودمان و دیگران را آزار ندهیم، در یککلام، سلیقهمان را نگهداریم برای خودمان، نه برای تحمیل و معادلسازی آن برای دیگران.
نگاه آیینه کنید تا متوجه زیبایی شوید!
همه زیبا هستند، فقط باید تصمیم بگیریم به آن نگاه کنیم!
سلام، خسته نباشی
مطلب جالبی بود، البته مطمعن نیستم که همه این سیستم توسط رسانه ها منتقل شده باشه، مثلا به طور کلی انسان در قالب مرد از یک زن با اندام خاصی خوشش میاد، این طور که شنیدم برمیگرده به تکامل، چون در طول تکامل تا حدودی ثابت شده یک نوع اندام خاص نشان دهنده قابلیت بالاتر زن در بارداری و نگهداری از کودکان هست، یا اینکه به طور کلی یک زن به یک مرد با اندام ورزیده بیشتر علاقه نشون میده، چون میتونه در کنار اون بیشتر احساس امنیت کنه و میدونه این فرد توانایی حفاظت از خانواده رو دارا هست که بازهم برمیگرده به تکامل
و اینکه یک قسمت زیادی از ظاهر افراد هم در دنیای امروز قابل تغییر است، البته میدونم منظور شما این موارد نبود، ولی کلا چرا فرد باید از ورزش کردن پرهیز کنه؟ وقتی هم زن و هم مرد با این کار بدن زیباتری پیدا خواهند کرد؟ و خب در عصری که میشه به عنوان مثال شکل بینی رو خودت تغییر بدی، خب چرا که نه؟! اگر از نظر اکثریت جامعه ظاهر بینی شما مشکل داره و شما خودت هم باهاش مشکل داری خب عوضش کن، مثل هر اخلاقی که اگر افراد از اون ناراضی باشن و خودت هم بدونی این اخلاق مشکل داره سعی میکنی تغییرش بدی
البته اینایی که گفتم قصدم نقض مطالب شما نبوده، فقط خواستم نظرم رو به اشتراک بگذارم، به نظرم صد در صد بعضی از شرکت های برند و مد سازی در این معیار ها تاثیر گذار هستن
مطلب جالبی بود، ممنون : )
سلام نوید!
بدونشک چیزی که دربارش صحبت کردی، درسته کاملا و منم قبولش دارم، اما اون دیفالت هست، و الآن همهمون داریم شبیه به هم میشیم!
اتفاقا خیلی خوبه که میتونیم شکل بینیمون رو تغییر بدیم، اما مشکل داستان اینه که ما وقتی راضی نیستیم از خودمون، که یهچیزی از دیگران، از جاهای دیگه شنیده باشیم/دیده باشیم، و اون باعث شکلگیری این قضیه میشه توی ذهن که “تو یه مشکلی داری!” و همونطور که دیگران همیشه درباره اخلاق درست نمیگن، درباره ظاهر هم همین صدق میکنه.
خوشحال شدم اتفاقا دیدم نوشتی و بهاشتراک گذاشتی ذهنیتت رو، بیشتر گپ میزنیم حتما.
مرسی!
دقیقا این حس پیچیده تر از این حرفاست. به جورایی کم کم تبدیل به یه وسواس میشه من آدمایی رو دیدم با طرز فکر نوید که به نظرم اوکیه. یعنی نمیان خودشونو سرزنش کنن اگه دوست داشته باشن عمل زیبایی انجام میدن یا چیزهای دیگه و این مشکلی نداره. اما مسئله وقتیه که یه نفر کلا حس میکنه آدم کم ارزشیه مثلا لیاقت دوست داشته شدن نداره چون پوستش یکم تیره س یا جوش داره و خب اینا هم همیشه قابل درمان نیستن. یا حتی بعد از عمل بینی از خودش بدش میاد و باز به بقیه اجزای بدنش گیر میده یا عکسای قبل از عملشو قایم میکنه و هنوز معتقده زیبا نیست یا اینا که مصنوعیه فایده نداره باید همونجوری به دنیا میومدم.
با همش موافقم!
اما فکر میکنم میتونیم کمکم بهتر کنیم اوضاع رو، اگر واقعاََ بخوایم، و قبول کنیم خودمون رو؛
کاملا درسته، به نظرم انسان نباید خودش به به خاطر چیزی که نمیتونه تغییر بده سرزنش کنه، یک خاطره ای از آرنولد شوارزنگر (بازیگر آمریکایی در فیلم معروف ترمیناتور) دیدم که گفته بود به خطر ظاهرم و لحجه بدی که داشتم توی سینما نقشی به من داده نمیشد، کمی بدنسازی کارکردم ولی بازهم گفتن الان خیلی بازیگر با بدن فیت در دسترس هست و نیازی نداریم، شروع کردم روزانه گاهی تا 5 ساعت توی باشگاه موندم و تبدیل به یک استوره و مدال آور بدنسازی شدم، و اون زمان بود که کسی دیگری مثل من پیدا نکردن و نقش های متعددی به من پیشنهاد شد…
دقیقا!
مثال خیلی خوبی زدی.
انسان به صورت ذاتی میل به زیبایی داره و هر شکل و فرم اون آدم رو جذب میکنه. این چیزی که ما میبینیم ‘استاندارد زیبایی’ نیست؛ بلکه یک اعتیاد سیاستمحورِ سودآوره واسه شرکتها و اینفلوئنسرهای صنعت پوشاک و مدلینگ که با اسم ‘استاندارد زیبایی’ داره به ملت فروخته میشه. این استاندارد در ظاهر میگه که اینطور باشید تا زیبا باشید، اما معانی اصلیش میتونن چیزهای دیگهای باشن. مثل: فخرفروشی، چشم و هم چشمی، نشان دادن ثروت یا طبقه شخص، خودنمایی و جلب توجه و خیلی موارد دیگه که همه مانند اینها منفی هستند. میل به زیبایی اصلا بد نیست. پیامبر اسلام به زیبا بودن اشاره میکنه. آثار هنری مسیحیان دوره رنسانس به زیبایی اشاره میکنه. معماریها، مجسمهسازیها و شهرسازیهای روم، یونان و ایران باستان به زیبایی اشاره میکنه. همچنین پوشاک محلی اقوام مختلف دنیا به زیبایی اشاره میکنند. میل به زیبایی بد نیست، اما میل به اون مثالها در پوشش زیبایی و استاندارد زیبایی اشتباه و بده.
موضوع مهمی بود که خیلی در موردش صحبت نمیشه؛ خسته نباشید.
منظور چیزی که گفتم هم از “استاندار زیبایی”، همینه! اینکه اصلا چنین چیزی وجود نداره، اما حالا به ما تلقین شده که چرا! چنین چیزی هست، و همه ما هم تا زمانی که نداشته باشیمش، “زیبا” نیستیم!! و چه زمانی ما اون رو داریم؟ زمانی که از محصولات و خدماتی که همین کمپانیها و اشخاص ارائه میدن استفاده کنیم، و کارهایی رو انجام بدیم که بیشتر و بیشتر به سود اونهاست.
و دقیقا همینطوره! میل به زیبایی اصلا بد نیست، اما زمانی که زیبایی رو برای خودمون تعریف کنیم، و یه تعریف منحصربهفرد داشته باشیم.
خوشحالم که خوندی،
مرسی محمد!
با پوست و گوشت و استخون حس کردم این مطلب رو^_^
راهش اینه که مسیر خودت رو بری،
و توجُهی نکنی!